|
دل نوشته هایی به وسعت بهار 
| ||
|
در کدامین شب کوفه باز خواهی گشت؟ در کدامین اوج در کدامین عروج چشم به راه امدنت در پس تمامی دریچه های زمین ایستاده ام چقدر دلم تنگ شده است! وچشم هایم چقدر بزرگ شده اند ونطفه ی یک سوال که در سرم بارور می شود پس تو کی می ایی؟ توای وسعت بیداری ای همه دریایی که دلم لبریز از عطش های بارانی است اگراو را ببینم جسارت گفتن؟! دیدن وپرواز...فقط همین اگر او را ببینم به او می گویم بابی انت وامی اگر او را ببینم به او می گویم چه بگویم باید از (غم نگفتن ها)گفت... اگر او را ببینم به او می گویم مولای من!اکنون این دل های مشتاق درانتظار عدل تواند. در انتظار جوانه زدن کلمه ی حق ای ستاره ی عدل بیاوچشم دلمان را به قدومت روشن کن. اگر اورا ببینم به او می گویم ...جمعه ها صد نگاه به اسمان خیره می شوند. جمعه ها هزاران دل منتظر از شوق به سر امدن انتظار در قفس تنگ سینه برایت می تپند. ای صاحب جمعه ها! بیا ودلتنگی غروب جمعه ها را بر طرف ساز. اگر او را ببینم به او می گویم به تو می اندیشم من در این تنهایی به تو می اندیشم بی تو در تک تک گل های بهار بی تو در زمزمه بین گل وسبزه واب به تو می اندیشم بعد تو: یک یک گل ها خشکید بعد تو کاج بلند صبگاهان به صدای خوش باد هیچ لبیک نگفت وقناری در باغ مرد در گوشه ی سرد وتاریک ودرخت گل سرخ قهر کرد با همه ی اهل زمین به تو می اندیشم کاش می شد که سرانجام تو را می دیدم وتوبا عطر گل یاس به ما می گفتی که محبت زیباست که درخت گل سرخ هر کجا می تواند باشد وگل شادی هر سو تاابد زنده وشاداب می زند گلبرگی بر سر دخترک شاه وفقیر وزمان خوبی تا ابدیت جاریست کاش می شد که سرانجام تورا می دیدم به تو می اندیشم. [ جمعه 89/8/21 ] [ 12:7 عصر ] [ حدیث ]
[ نظرات () ]
|
درباره وبلاگ 
آرشیو مطالب | |
| [قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] | ||
.jpg)